Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری صدا و سیما»
2024-05-07@07:26:30 GMT

سحر خیزی چرا و به چه علت؟ + فیلم

تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۱۰۶۱۲

‍‍‍‍‍‍

به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما،سحر خیز باش تا کامروا باشی. این جمله را همه ما حفظ هستیم و به آن اعتقاد داریم. چه خوب است که به عادت های خوب خود سحرخیزی را نیز اضافه کنیم.

رسول خدا(ص) می فرماید: سحرخیزی مبارک است و همه نعمت ها به ویژه روزی را می افزاید؛همچنین آن حضرت می فرماید: صبحگاهان در پی نیازمندی هایتان بروید، چرا که آسان به دست می آیند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امیر مومنان (ع) می فرماید: صبح زود در پی روزی رفتن، روزی را افزایش می دهد،همچنین می فرماید: کسی که خواستگار جاودانگی است – که جاودانگی وجود ندارد- باید سحرخیز باشد؛ نیز می فرماید: هیچ سحرخیزی در راه خدا برتر و بالاتر از سحرخیزی برای تامین معاش فرزندان و خانواده نیست.

امام صادق (ع) می فرماید: جدیت و تلاش کنید! هرگاه نماز صبح گزاردید و بازگشتید صبحگاهان در پی روزی روید و کسب حلال کنید، چرا که خدای عز و جل روزیتان دهد و یاریتان رساند.

همچنین آن حضرت می فرماید: امام سجاد (ع) هنگام صبح در پی روزی بیرون می رفت. پرسیدند: ای فرزند رسول خدا کجا می روی؟ فرمود: برای پذیرش صدقه برای خانواده ام. پرسیدند: آیا برای خانواده ات صدقه می پذیری؟ فرمود: هرکه کسب حلال کند، روزی خانواده خود را از خدا  می خواهد و به آنان می رسد.

پدر و مادرهای قدیمی و بخصوص پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها اعتقاد زیادی به سحرخیزی دارند، زیرا فواید سحرخیز بودن را بخوبی می‌دانند. در خانه‌های قدیمی، همیشه مثل پادگان‌های نظامی و سربازخانه‌ها، ساعت 4 برپا بود. تازه از نظر بزرگترها ساعت 4 که بیدار می‌شدی، لنگ ظهر بود. آن موقع صبح،  مادرها حیاط را آب و جارو کرده بودند و بوی عود و اسفند از خانه برپا بود، صدای قل قل سماور هم می‌آمد. پدر خانواده هم نان خاش‌خاشی داغ و حلیم گرفته از در خانه وارد می‌شد.

یادم می‌آید یک‌بار از مادربزرگم پرسیدم چرا باید سحرخیز بود؟ گفت رزق و روزی آدم‌ها را سر صبح تقسیم می‌کنند، خواب بمانی رزق و روزی و برکت آن روز از دستت می‌رود. اعتقاد داشت به اینکه تمام اعضای خانه باید، سحرخیز باشند تا برکت زندگی و رزق و روزی به خانه بی‌آید.

درست زمانی که بسیاری از افراد در خواب به سر می‌برند، عده انگشت‌شماری مهم‌ترین کارهای روز خود را به اتمام رسانده‌اند.

زندگی زیبا با سحرخیزی

اگر سحرخیز بودن برای شما دشوار است و به‌ سختی می‌توانید از پتوی گرم و نرم خود دل بکنید، پیشنهاد می‌کنم با خواندن مقاله فواید سحرخیز بودن ، انگیزه سحرخیز شدن را در خود ایجاد کنید.

فواید سحرخیز بودن

1-صبح‌ها انرژی بیشتر و ذهن بازتری دارید.2-روز خود را با عجله شروع نمی‌کنید.3-صبح، بهترین زمان برای انجام کارهای شخصی است.4-انجام دادن کارها در اول صبح، باعث آرامش خاطر می‌شود.5-زود شروع کردن مساوی است با زود به پایان رساندن.6-زودتر خسته می‌شوید، زودتر می‌خوابید، خواب بهتری خواهید داشت.7-بعد دیگری از زندگی را تجربه  می‌کنید.8-تنها ساعاتی که می‌توانید خودتان باشید.9- بانک انرژی، انگیزه و اراده شما فول است.

صبح زود انگیزشی ترین زمان ممکن است! طبق آخرین تحقیقات روانشناسان، ساعت 5 تا 8 صبح، زمانی است که ما بیشترین انگیزه ممکن را برای شروع یک روز عالی و حتی یک زندگی دوباره داریم. هر کدام از ما به مقدار معینی تمرکز، توجه، انرژی، انگیزه و اراده داریم. صبح زود زمانیست که بانک همه آنها کاملا پر است. پس بهترین زمان برای مطالعه و یادگیری و انجام کارهای مهم، صبح زود است.

سحرخیزی کیفیت انجام کارها را چندین برابر افزایش می‌دهد.

رابطه سحرخیزی و افسردگی:

یکی از مهم‌ترین فواید سحرخیز بودن از بعد روانشناسی که تحقیقات آماری نشان داده است، این است که افراد سحرخیز، به نسبت سایر افراد کمتر به بیماری‌هایی که جنبه روانی دارند، دچار می‌شوند از جمله: افسردگی، اختلالات خلقی و …حتی شاید جالب باشد که بدانید، میزان رضایت از زندگی افراد سحرخیز بشدت بالاست و آمار خودکشی در این افراد بسیار پایین است.

با کمتر شدن فعالیت‌ها، امکان ابتلای افراد به بیماری‌هایی مثل چاقی، مشکلات قلبی و اختلالات روانی بیشتر می‌شود. در افراد سحرخیز هورمون‌های ضدافسردگی ترشح می‌شود، پس اگر زمان کافی برای فعالیت‌های ورزشی ندارید، با ۱۰ الی ۱۵ دقیقه زودتر بیدار شدن می‌توانید به سلامت بدن خود کمک کنید. محققان کشف کرده‌اند که حدود ۴۰ درصد احتمال ابتلای افراد سحرخیز به نسبت به شب‌زنده‌داران کمتر است.

رابطه سحرخیزی و آرامش

وقتی صبح ها برای رفتن به محل کار، مدرسه و … دیر از خواب بلند می‌شوید، چقدر دچار استرس می‌شوید و با عجله به سمت انجام دادن کارتان پیش می‌روید؟این عجله و استرس می‌تواند باعث شود هم به کار خود نرسید، و هم کل روزتان به هم بریزد.

خب چه کاری است که دیر بیدار شویم و این همه استرس برای خودمان درست کنیم؟اگر زودتر از خواب بیدار شویم، می‌توانیم اعصاب راحت تری داشته باشیم، با آرامش بیشتری رفتار کنیم و حتی زودتر به کاری که می‌خواهیم انجام دهیم، برسیم!

افزایش اعتماد به نفس:

وقتی همه در خواب هستند و ما مشغول انجام کارمان، تا زمانی که دیگران از خواب بیدار شوند، ما صبحانه‌مان را خورده‌ایم و کلی از کارهای مهم و اصلی‌مان را انجام داده‌ایم. پس همین حس باعث می‌شود حس مفید بودن به ما دست دهد. ن‌تنها در این مورد، بلکه اعتماد به نفس بالا باعث می‌شود که رابطه صمیمانه‌تری با دیگران برقرار کنیم.

می‌دونستید برای افراد سحرخیز هر ماه ۳۳ روزه ؟؟

با دو ساعت زودتر بیدار شدن در هر روز ، دو روز به روزهای ماه خود اضافه کنید. کافیست فقط دو ساعت زودتر از خواب بیدار شوید.

 افزایش خلاقیت

اولین و مهم ترین مسئله برای موفقیت افرادی که واقعا به دنبال کسب موفقیت هستند، خلاقیت و بهره وری است. البته نیازی نیست که از همان ابتدا عجله کنید. اساسا این یک انتخاب شخصی است. تیم کوک مدیر عامل اپل حدودا ساعت ۴٫۳۰ صبح ایمیل های خود را ارسال می کند.

حرف پایانی فواید سحرخیز بودن

تمام این موارد فقط و فقط دستاورد دو ساعت زودتر بیدار شدن است. اگر برای شما سحرخیز شدن سخت است به شما پیشنهاد می‌کنیم مقاله چگونه سحرخیز شوم را مطالعه کنید. در عصر حاضر افراد اهمیت فراوانی به بهبود و توسعه فردی خود می‌دهند و سعی دارند راهکارها و چند و خم چگونه موفق شدن را بیابند. یکی از راهکارها سحرخیز شدن است اما اغلب افراد نمی‌دانند چرا سحرخیزی مهم است یا چگونه سحرخیز شوند و یا فواید سحرخیزی چیست. امیدوارم مطالعه این مقاله در این زمینه به شما کمک کرده باشد، موفق و موید باشید. منبع :سایت خبر آنلاین و سایت بهارمن

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

 

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

کلیدواژه: سبک زندگی سحرخیزی فواید سحرخیز بودن افراد سحرخیز صبح زود

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۱۰۶۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم

به گزارش خبرآنلاین، زن ۳۲ ساله‌ای است که برای پیگیری پرونده طلاقش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در دوران کودکی پدرم را به خاطر ابتلا به بیماری صعب‌العلاج از دست دادم و مادرم سرپرستی من و برادر کوچکترم را به عهده گرفت اما به خاطر اینکه پدرم حسابدار یک اداره دولتی بود، بعد از مرگ او بیمه حقوق پدرم را پرداخت می‌کرد و ما مشکل مالی نداشتیم.

همشهری در خبری نوشت:مادرم نیز مدام از اخلاق خوب پدرم در دوران کوتاه زندگی مشترک خودشان سخن می‌گفت و با حسرت از گذشته‌اش یاد می‌کرد که دیگر تکرار نخواهد شد. به همین دلیل هم هیچ‌گاه ازدواج نکرد و تنها با یاد و خاطرات پدرم به زندگی ادامه داد. در این شرایط من هم با خانواده خاله‌ام ارتباط بسیار صمیمانه‌ای داشتم تا اینکه عاشق پسرخاله‌ام شدم ولی هیچ وقت به کسی چیزی نگفتم. البته آرمین هم توجه خاصی به من نشان می‌داد و رابطه‌اش با من بسیار طبیعی و خانوادگی بود. از سوی دیگر مادرم اصرار می‌کرد درس بخوانم و به دانشگاه بروم.

هنوز آخرین سال دبیرستان را می‌گذراندم که روزی مادر و خاله‌ام از من خواستند دوستم وحیده را برای آرمین خواستگاری کنم. انگار قلبم از جا کنده شد. من خودم عاشق آرمین بودم و حالا باید از دوستم خواستگاری می‌کردم. بالاخره مجبور شدم و آرمین و وحیده در حالی باهم ازدواج کردند که من از شدت افسردگی گوشه‌گیر شده بودم. آنها بعد از ازدواج به یکی از شهرهای اطراف مشهد رفتند و من هم در آزمون سراسری در رشته پرستاری پذیرفته شدم.

با آنکه علاقه زیادی به این رشته نداشتم، به ناچار به شهر دیگری رفتم و به تحصیل ادامه دادم. هنوز تحصیلاتم به پایان نرسیده بود که روزی یکی از همکارانم در بیمارستان از من خواستگاری کرد و من با وجود مخالفت‌های مادرم با هوشیار ازدواج کردم. چند ماه بعد که تحصیلاتم به پایان رسید، قرار شد مجلس عروسی در باغ یکی از بستگانم برگزار شود. اما آن شب هرچه مهمانان در انتظار داماد ماندند، خبری از او نشد تا اینکه یکی از دوستان هوشیار وحشتزده تماس گرفت و گفت: هوشیار بعد از خروج از آرایشگاه با خودرو تصادف کرده و الان در بیمارستان است.

هراسان و نگران به بیمارستان رفتم ولی همسرم در کما بود و ۳ روز بعد هم جان سپرد. این‌گونه بود که من در ۲۳ سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می‌رفتم و به بخت سیاه خودم می‌گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی‌رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت‌های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم.

در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم تا گذشته را از یاد ببرم. ولی چند ماه بعد متوجه شدم کوروش با زن غریبه‌ای ارتباط دارد و به من خیانت می‌کند. به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و او را تنها گذاشتم ولی کوروش به سراغم آمد و با عذرخواهی تعهد داد که دیگر چنین اشتباهی نمی‌کند. اما او باز هم این رفتار زشت خود را تکرار کرد.

با آنکه صاحب دختری زیبا شده بودم، دیگر آن رابطه عاطفی و عاشقانه را با کوروش نداشتم چراکه او را مردی خیانتکار می‌دانستم به گونه‌ای که شاید ۲۰ بار مچ او را گرفتم و هر بار فقط عذرخواهی می‌کرد. من هم اهمیتی نمی‌دادم و دیگر برایم رفتارهایش بی‌معنی بود.

روزی وقتی سرگرم کارم بودم ناگهان روی تخت اورژانس جوانی را به بیمارستان آوردند که تصادف شدیدی کرده بود. یک لحظه درجا خشکم زد. او آرمین پسرخاله‌ام بود که مدت زیادی خبری از او نداشتم. بلافاصله اقدامات درمانی را شروع کردم و در مدت یک ماه که آرمین بستری بود، خودم امور مربوط به پرستاری را انجام می‌دادم. در یکی از این روزها آرمین با شرمندگی گفت از همان روزهای کودکی علاقه خاصی به من داشته و به مادرم نیز گفته بود اما مادرم مخالفت کرده و از او خواسته بود در این باره چیزی به من نگوید تا من بتوانم درسم را بخوانم.

با وجود این، من باز هم عشقم را پنهان کردم و به آرمین نگفتم که من هم روزی عاشق او بودم چراکه نمی‌خواستم دوستم وحیده زجرهایی را تحمل کند که من به خاطر خیانت‌های همسرم تحمل کردم. در واقع اگر من به دوستم خیانت می‌کردم پس دیگران حق داشتند که با شوهر من ارتباط داشته باشند. این بود که به او گفتم من هیچ علاقه‌ای به تو نداشتم و تنها تو را پسرخاله‌ام می‌دانستم.

حالا هم حدود ۲ ماه است که کوروش من و فرزندم را رها کرده و با یک زن غریبه به مسافرت رفته است و من هم برای پیگیری پرونده طلاق آمده‌ام.

با دستور سرگرد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) بررسی‌های قانونی و مشاوره‌ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

۲۳۳۲۱۷

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903119

دیگر خبرها

  • یازدهمین جشنواره شکوفه‌های بهاری در رامسر برگزار می‌شود
  • روزی بدون رژیم غذایی ؛ سالی یکبار آدم را نمی‌کشد!
  • روزی که آلوز ستاره تراکتور نبود! (عکس)
  • راه اندازی دو مرکز خرید گندم در کهگیلویه/ مراکز شبانه روزی است
  • راه اندازی دو مرکز خرید در کهگیلویه/مراکز خرید شبانه روزی است
  • نظارت مأموران محیط زیست آذربایجان‌غربی بر بیش از۷۶۰ هزارهکتار ازمناطق تحت مدیریت
  • بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسی/ ۲۰ بار مچ شوهرم را با زن‌های غریبه گرفتم
  • هجدهمین یادواره شهدای روستای جعفر آباد رفسنجان
  • روزی به فرزندانم می‌گویم کنار کروس بازی کردم
  • از خورشید فرار نکنید/ ۴ فایده نور طبیعی که نمی‌دانستید